Tribun Logo

گفتگوی آراز نیوز با مجتبی نجفی، آیا ایران در پی عراقیزه کردن ارمنستان است؟!

بحث حضور نیروهای امریکایی و ناتو در ارمنستان و اجرای مانورهای مشترک با ارتش این کشور این روزها در رسانه‌های جمهوری آذربایجان داغ است. در سوی دیگر اما رسانه‌ها و مقامات ایرانی بر روی کریدور زنگه‌زور تمرکز کرده‌اند و آن را کریدوری روسی-تورانی-ناتویی می‌نامند.

مقامات جمهوری اسلامی بارها تکرار کرده‌اند که خط قرمز آنان تغییرات ژئوپولتیکی منطقه و نیز حضور نیروهای خارجی و مشخصا ناتو در قفقاز است.

اما حال که نیروهای امریکایی و ناتو در ارمنستان مستقر شده‌اند، چرا جمهوری اسلامی در مقابل این مسئله سکوت کرده است؟! چه منافعی از حضور امریکا و ناتو در ارمنستان عاید جمهوری اسلامی می‌شود؟

مجتبی نجفی فعال سیاسی و روزنامه‌نگار در مصاحبه با آراز نیوز به این سوالات اینگونه جواب می‌دهد: جمهوری اسلامی ایران سیاست‌های خود در منطقه قفقاز جنوبی را بر مبنای تدوام اشغالگری ارمنستان تنظیم کرده بود و صد البته از شرایط نیمه جنگی حاکم بر روابط بین آذربایجان و ارمنستان به نفع خود بهره می‌برد. اما جنگ ۴۴روزه آذربایجان که به آزاد سازی سرزمین‌های اشغالی منتهی شد به یک باره معادلات منطقه را به هم ریخت. از یک طرف آذربایجان کنترل تمامی مرزهای خود با ایران را در دست گرفت و از طرف دیگر همکاری استراتژیک آذربایجان/ترکیه در یک جنگ منطقه‌ای با حمایت حداقل سیاسی سازمان کشورهای ترک و دولت پاکستان جامه واقعیت به خود پوشید. جمهوری اسلامی که در برابر این تغییرات توان ایستادگی نداشت به جای تنظیم و تعریف سیاست‌های جدید بر اساس پذیرش واقعیت‌ها، سیاست ضدیت کورکورانه با آذربایجان را در پیش برده است.

کریدور زنگه‌زور یکی از موارد مهمی است که رژیم از همان روزهای آغازین به بهانه‌های مختلف علیه آن موضع گرفته است. در ابتدا برخی کارشناسان خارجی آن را سهم خواهی جمهوری اسلامی تفسیر کردند از این رو مسئله همکاری ۳+۳ مطرح شد. یعنی شورایی از کشورهای آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، ترکیه، ایران و روسیه برای پیش برد مسائل منطقه تشکیل شود تا هم پای کشورهای خارج از منطقه به مناقشه باز نگردد و هم همه طرفین به توافقی جامع با مخرج مشترکی از منافع دست پیدا کنند. جمهوری اسلامی می‌توانست به جای لج‌بازی و برخورد مغرضانه با این پیشنهاد، با جدیت آن را پیگیری کند و منافع خودش را مطرح نماید. بعنوان مثال می‌توانست با مطرح ساختن اتصال به این کریدور از فواید آن بهره ببرد. حتی کنترل امنیت این کریدور نیز می‌توانست توسط ۶ کشور مطرح شده تامین گردد. اما هیچ یک از اینها را انجام نداد.

پرسش: سکوت جمهوری اسلامی در برابر حضور نیروهای ناتو و امریکا چگونه تعبیر می‌کنید؟!

پاسخ: وقتی که ارمنستان در راستای سیاست‌های غرب گرایانه خود به اروپا و آمریکا نزدیک شد و حضور نیروهای ناتو خصوصا آمریکا در ارمنستان بیشتر شد جمهوری اسلامی فکر کرد که می تواند همچون گذشته که در افغانستان علیه طالبان و در عراق علیه صدام با آمریکا همکاری کرد این بار نیز علیه آذربایجان و کریدور زنگه‌زور با آمریکا همکاری کند. اما مسئله پیچیده‌تر از آنی است که تصور می‌کرد.

جمهوری اسلامی غافل از آن است که بداند کریدور زنگه‌زور به نفع همه است. از این رو ابتدا آن را «تورانی» خواند چون فکر می کرد تنها به کار کشورهای ترک می‌آید. بعد دید که آمریکا نیز به شرط نظارت خود بر این منطقه مخالفتی با این کریدور ندارد آنرا «تورانی-ناتویی» خواند. اخیرا که روسیه نیز بر آن اصرار دارد صفت «روسی» نیز به آن اضافه کرده است. جالب اینکه آذربایجان مسئله کریدور زنگه‌زور را در مذاکرات صلح خود با ارمنستان کنار گذاشته است.

جمهوری اسلامی نه توان مقابله با خواسته روسیه برای باز شدن کریدور زنگه‌زور را دارد و نه حضور آمریکا بر سر کریدور زنگه‌زور چیزی را عاید رژیم می‌کند. ادامه این روند سبب خواهد شد که رژیم دیر یا زود مجبور به باز بینی روابطش با ارمنستان گردد. در این بین ذهنیت ترک‌ستیز و قوم‌گرایانه‌ی جمهوری اسلامی نه تنها دشمنی با همسایگان را افزایش داد بلکه مرزهای شمالی‌اش را تقدیم آمریکا کرد.

پرسش: شما فرضیه‌ای را مطرح کردید مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی با همکاری مقطعی با امریکا در کشورهای عراق و افغانستان برای خود جای پا باز کرد و این موضوع را تعمیم دادید به چرایی سکوت ایران در قبال حضور نیروهای امریکایی و ناتو در ارمنستان. آیا این مسئله محتمل است که هدف ایران بعد از شکست در مسئله کریدور زنگه‌زور، عراق و افغانستانیزه کردن ارمنستان باشد؟!

پاسخ: جمهوری اسلامی سال‌ها است که چنین هدفی دارد و اگر می‌توانست ارمنستان را به حیاط خلوت خود تبدیل می‌کرد. اما نه می‌تواند از برگ تشیع و اسلام استفاده کند، نه زبان مشترکی دارند و نه حتی ساختار حاکمیتی نزدیک به هم دارند.

تنها برگ رژیم برای گفتمان‌سازی مشترک، متفاوت جلوه دادن روابط دوگانه و کسب محبوبیت در آرای عمومی خصوصا بین نخبگان ارمنستان از طریق «ترک‌ستیزی» است.

رژیم به خوبی از چرایی شکل گیری نقشه امروزی ارمنستان همچنین ایده‌های فاشیستی ارمنستان علیه ملت ترک آگاه است. از طرف دیگر ضدیت با هویت ترکی یکی از سیاست‌های پایه‌ای جمهوری اسلامی است. بنابر این با تکیه بر دشمنی مشترک با ملت ترک و تبلیغ خود بعنوان حامی ارمنستان در برابر دو کشور ترک آذربایجان و ترکیه سعی در گسترش نفوذ داشته و دارد. در این بین جمهوری اسلامی نیم نگاهی هم به کسب توجه دیاسپورای ارمنی نیز داشته و دارد.

تدریس زبان ارمنی در ایران، وجود مؤسسه‌های مختلف ارمنی همچون هور که با آزادی به تبلیغ ایده‌های ترک‌ستیزانه خود در ایران مشغول هستند، آزادی تجمع در برخی سال روزها برای ارمنی‌ها، اقدامات سفیر و رایزن‌های رژیم در ارمنستان نمونه‌ای از این سیاست است.

البته حضور روسیه و ساختار حاکمیتی ارمنستان گسترش نفوذ رژیم در ساختار اداری را دشوارتر کرده بود. در سال‌های اخیر اما به نظر می‌رسد که حزب حاکم در ارمنستان به دنبال دوری از افکار فاشیستی و پرداختن به واقعیت‌های جامعه ارمنستان است. پاشینیان نخست وزیر ارمنستان از صلح با همسایگان و تعهد خود به افزایش سطح رفاه و بهبود معیشت مردم سخن می‌گوید.

جمهوری اسلامی فعلا در برابر حضور آمریکا در ارمنستان سیاست سکوت را در پیش گرفته و امیدوار است که آمریکا به مشکل‌تراشی برای آذربایجان و ترکیه بپردازد و کاری را که خودش نتوانست انجام دهد آمریکا انجام دهد. اما این بازی دو سرباخت است چرا که آمریکا، آذربایجان، ترکیه و روسیه نه بر اساس ایدئولوژی و یا قوم‌گرایی بلکه بر اساس منافع ملی خود رفتار می‌کنند و این یعنی امکان توافق جدید دور از ذهن نیست.