Tribun Logo

لینک تریبون 1212 Omslag

 
لينك تريبون 11

 

  لينك تريبون 10

 

لينك تريبون 9

لينك  تريبون 8 


 لینك تریبون ۷


لینك  تریبون 6


لینك  تریبون 5


 لينك تريبون 4


لينك  تريبون 3

لينك تريبون 2

لينك  تريبون 1







علی رضا اردبیلی:
با تشکر از آقای امیر عزتی بابت تقبل کار اسکن متن تریبون و نشر آن از سوی باشگاه ادبیات. 


مولانا محمد فضولی:
"خلقه آغزين سيرينی هردم قيلير ايظهار سٶز
بو نه سيردير كيم اولور هر لحظه يوخدان وار، سٶز
آرتيران سٶز ني قدر صيدق ايله قدرين


كتابخانه بود كه مجموعه نه ميقدار اولسا اهلين ائيلر اول ميقدار". 1996 شروع به انتشار آن در استكهلم كرديم. همه ششم منتشر شده تريبون با دوبيت فوق ديوان فضولي بزرگ، ملاي بغداد شروع ميشد.

یادداشت اختصاصی علیرضا اردبیلی از اعضای هیئت تحریریه تریبون برای باشگاه ادبیات بمناسبت اسکن و نشر نسخ تریبون


تریبون به صورت مجموعه مقالات در قالب یک سنتی چاپ شده بر روی کاغذ و سپس، سایت اینترنتی، تحقیقی برای ایجاد بحث مجله موضوعیض بر اساس تعلق زبانی، جنسیتی، فرهنگی و قومی بود و هست. اولین شماره چاپی تربیون در 156 صفحه در بهار سال 1996 یعنی 24 سال قبل در استکهلم منتشر شد. تریبون زمانی شروع به نشر کرد که به تبعیض زبانی، فرهنگی و قومی در هاله غلیظی احساس- از سویی و انکار در سوی دیگر- احاطه شده بود. هنوز مفاهیمی مانند چند فرهنگی، تنوع و کثرت فرهنگی، حقوق محتاج توضیحات و بدیهیات بود. خالی بودن جای چنین کاری و موفقیت سریع این پروژه باعث شد تا دومین شماره در فاصله اندکی در بهار 1997 در 188 صفحه منتشر شود.


در آن روزگار که آخرین سال‌های حاکمیت نهادهایی مثل دولت‌ها، چاپخانه‌ها، مؤسسات انتشاراتی، احزاب سیاسی و شرکت‌های پولدار بر امر نشر و توزیع بود، دست زدن به کارهایی که حریم نهادهای مهم نامبرده محسوب می‌شدند، وسوسه ذهن بسیاری بود. بسیاری از تلاش‌ها هم صورت گرفت که میزان موفقیت آنها متفاوت بود. پروژه تریبون با عزیمت از به رسمیت شناختن یک نکته بدیهی و ناگوار کلید زده شد و آن بی میلی مخاطبین و خوانندگان مورد نظر ما برای دادن پول به کتاب و مجله و روزنامه بود. تیم سه نفری ما (شامل محمد رضا اردبیلی، یونس شاملی و علی رضا اردبیلی) به تجربه شاهد شده بودند که انتظار اداره یک مجله با پول حاصل از آبونمان و تکفروشی انتظاری عبث است. در نتیجه، اولین و مهمترین کار ما در شروع و ادامه این پروژه، قطع این ارتباط (مابین هزینه و پول حاصل از فروش) بود. قرار شد بی ارتباط با میزان عایدی حاصل از تکفروشی و هزینه آبونمان، حاصل کار خود را به تیراژ بالا منتشر و توزیع کنیم. معنی این کار یک ضرر اقتصادی 90 درصدی در آغاز کار بود که به مرور کمتر و کمتر شد. با پیشرفت کار، میزان تیراژ و تعداد صفحات و کیفیت کاغذ و چاپ و صحافی بهتر و بهتر می‌شد و در نتیجه هزینه‌ها بالا می‌رفت اما با افزایش میزان حمایت خوانندگان، تعداد خوانندگان پرداخت کننده و میزان پرداخت‌ها هم بیشتر می‌شد. اشاره شد که "درصد" ضرر اقتصادی کمتر می‌شد. این نکته به معنی کمتر شدن مبلغ کلی این ضرر نبود.


افزایش حجم مطالب تریبون در هر شماره سیر صعودی طی کرد و پربارتر شد. سومین شماره در بهار 1988 در 224 شماره، چهارمین شماره در زمستان 1999 در 348 صفحه، پنجمین شماره در تابستان 1999 در 372 صفحه و ششمین و آخرین شماره در زمستان 2001 در 588 صفحه منتشر شد.


انتشار تریبون همزمان با رشد صنعت کامپیوتر و سپس اینترنت همراه بود به نحوی که توسعه تکنولوژی دیجیتالی را می‌توان در مسیر این راه دید. شروع کار تریبون مصادف با شروع دوران بعد از دستگاه تایپ، تایپ برقی، تایپ نیمه اتوماتیک و ماشین‌های حروفچینی بود. کامپیوترها وارد میدان شده بودند و از دوران اولیه ابزار سازمان‌های بزرگ دولتی و تجاری بودن به حالت امروزی یکی از ساکنین هر منزل مسکونی تبدیل شده بودند. دو مجموعه اول تریبون در یکی از بدترین برنامه های کامپیوتری تاریخ به نام "واژه نگار" تایپ و صفحه چینی شدند اما مجموعه‌های بعدی در یکی از بهترین و باثبات‌ترین برنامه‌های کامپیوتری در نوع خود یعنی "زرنگار" تحت برنامه عامل "دوس" تایپ و صفحه بندی شد. در آخرین کار چاپ شده بر روی کاغذ و چاپ و صحافی سنتی سهمی از کار بر عهده برنامه جدیدتر "زرنگار" بود که زیر برنامه عامل ویندوز هم کار می‌کرد. این برنامه اخیر، امکان بازکردن فایل‌های قدیمی زرنگار در زیر ویندوز و تبدیل آنها به فایل‌های html یا پی دی اف قابل انتشار در اینترنت هم به همراه داشت. ورود تریبون به اینترنت هم، جنبه همراهی پا به پا، با توسعه این تکنولوژی جدید داشت. ابتدا کدنویسی مانوئل، سپس برنامه dreamweaver و کمی بعدتر برنامه frontpage از مایکروسافت، نشر اینترنتی مقالات قدیم و جدید تریبون را ممکن می‌کردند. از میان این برنامه‌ها، frontpage سال‌های زیادی به عنوان مهمترین ابزار تیم تریبون برای انتشار در دنیای مجازی بود. بالاخره نسل امروزی سایت‌ها اینترنتی (موسوم به دینامیک در مقابل نسل قبلی مرتبط با frontpage که "ثابت" نامیده می‌شدند. به سوئدی: dynamisk و statisk)


گذار از نشر سنتی به دنیای مجازی، سرنوشت بسیاری از مجلات و کارهای مشابه حتی در مورد کارهای حرفه‌ای غول‌های انتشاراتی بود. در مورد تریبون، مشکل ادامه نشر سنتی، در پروسه طولانی آماده سازی مجموعه مقالات برای چاپ بود. منطقی است که نویسنده‌ای که امکان نشر اینترنتی مقاله خود از کامپیوتر شخصی را دارد، نتواند ماه‌ها به امید نشر مقاله خود در انتظار انتشار مجله تریبون در روی کاغذ به انتظار بنشیند. برای تریبون هم، حذف مقالات آماده شده از ترکیب مجموعه، به خاطر انتشار قبل از موعد آنها از سوی نویسندگان، به یک مشکل مهم بدل شد. حذف یک مقاله از مجموعه به معنی لزوم انتخاب یک مقاله جایگزین بود و خود این کار، زمان چاپ و نشر را بازهم به عقب می‌انداخت و در این فرصت نویسندگان دیگری به تبعیت از مثل "الِانْتِظَارَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ" از خیر انتظار می‌گذشتند و روز از نو!


مهمترین کمک بیرونی به پروژه تریبون، کمک به انتقال نسخ این مجله به داخل کشور بود. در این راه ما حداکثر تعداد ممکن را به کشورهای همسایه ایران منتقل می‌کردیم و بقیه امر را به "قضا و قدر" می‌سپردیم. از میان مسافرین راهی داخل ایران از کشورهای همسایه، کسانی تبعات منفی به همراه بردن نسخه یا نسخی از  مجموعه تریبون را به جان می‌خریدند. بقیه کار به عده علاقه‌مندانی بود که با تکثیر تمام یا قسمتی از محتوای مجموعه، به توزیع آن کمک می‌کردند. کمک مالی و کمک به توزیع مجله در خارج از کشور از مقصد سوئد به بیرون هم، از سوی دوستان زیادی انجام می‌شد.


تربیون پس از چهار سال و انتشار شش شماره در 1876 صفحه و نزدیک به 200 مقاله، نقد، پژوهش و ... به دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی از انتشار باز ایستاد. هر چند در فاصله کمی وارد یک دوران دوزیستی (بر روی کاغذ و دنیای مجازی) شده بود. تریبون اینک نزدیک به دو دهه  است که تنها در دنیا مجازی به حیات خود ادامه می‌دهد.

یاداشتی دیگر از علی رضا اردبیلی بمناسبت اسکن دو نسخه از شماره های تریبون در سال 2013

كاري كه بصورت جدي با جزوه اي بنام "روايت گونه از جنبش مردم آذربايجان در آنسوي ارس" در ارتباط با قتل عام اهالي باكو از سوي ارتش اتحاد شوروي در 20 ژانويه 1990 در استكهلم شروع شد، در همان سال با شروع بكار راديو محلي "آذربايجان سسي" تا سال 1998 دوام يافت. اين فعاليتها از سال 1997 با نشر مجموعه اول تريبون وارد فاز جديدي شد. مجموعه اول و دوم با يك برنامه قديمي تايپ و صفحه بندي مي شد و هنوز تريبون از تيراژ بالاي بعدي (از مجموعه 3 به بعد) برخوردار نبود. در نتيجه با آنكه اين دو مجموعه در كتابخانه هاي بسياري از علاقه مندان موجود نيست، به دليل نارسايي برنامه مورد استفاده، امكان نشر اينترنتي آنها هم نبود.
دوستان "ديجيتال كيتاب ائوي" هم كه زماني نسخ اسكن شده تريبون­هاي چاپي منتشر كرده بودند، مدتهاست كه دچار مشكل فني شده­اند و لينكهاي موجود در سايت آنها باز نمي­شود.

بالاخره در آخرين ماههاي سال 2012، دوست عزيزي كه از سر تواضع نخواست نامش برده شود، به ابتكار خود خواهان نسخه­ هايي از اين دو مجموعه شد تا آنها را اسكن كرده و براي نشر اينترنتي در اختيار ما قرار دهد. دوست عزيز مزبور، با نهايت وسواس اين كار را انجام داد و نتيجه كار، اينك با يك تٲخير چند هفته اي در اختيار شما قرار مي گيرد.

در ميان مطالب اين دو شماره مجموعه گزارشي از پنجمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي ايران در تبريز منتشر شده است. حوادث مشروح در اين گزارش از آنجا كه به جدايي بخشي از نيروهاي وفادار به حاكميت و پيوستن آنها به جنبش ملي آذربايجان انجاميد، از اهميت تاريخي برخوردار است. اسناد و گزارشات اين مجموعه به علت ديجيتاليزه نبودن مئديا و نشريات در آن سالها، به سختي قابل دسترسي هستند كه با نشر نسخ اسكن شده همراه اين يادداشت ميتوانند مورد استفاده علاقه مندان بيشتري قرار گيرند. (صفحات 105 الي 126، تريبون 1)

ديگر مطالب اين دو مجموعه از نظر ثبت احوال و روحيه حاكم بر نيروهاي آذربايجان در نيمه دوم دهه 1990 و نمايش نوع و سطح مباحث جاري در آن سالها قابل توجه است. در ميان مقالات موجود، چنانچه پيش از اين در بخش
"كتابخانه" سايت تريبون نيز اشاره شده است، امضاهاي "آيدين اردبيلي" و "نصرت الله معيني" متعلق به علي رضا اردبيلي است. از ميان صاحبان امضاهاي موجود در پاي مقالات تريبون 1، نام "رحمان قهرمانپور بناب" ديگر در ميان مٶلفين و صاحب نظراني كه به مسائل آذربايجان مي­پردازند، ديده نشد كه احتمالا با محدوديت مضاعف آزادي بيان براي شاغلين در رشته هاي خاص، بي ارتباط نيست. وي در بعنوان محقق در "مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه" مشغول بكار بود و همزمان در همشهري ديپلماتيك كار ميكرد. طبق خبري از سازمان گزارشگران بدون مرز منتشر شد، وي در آبانماه 1390 از سوي دستگاه دشمن شناسي رژيم به اتهام "جاسوسي براي تركيه" بازداشت شد كه مدتها حتي از محل نگهداري وي نيز خبري در دست نبود تا اينكه سر از زندان اوين درآورد.

 جنگ رواني عليه تركان كه در مقاله اي در تريبون 1 از سوي علي رضا اردبيلي مورد توجه قرار گرفته است، در اين اخير رخ مي دهد كه تحولات جديدي دارد و از جمله رژيم و محافل سازمان دهنده كارزار اهانت تركان، متوجه هزينه بيش از حد بالاي اين است. فعال شده و سعي در وزن و دامنه آن داشته است. از سوي ديگر اعتماد بنفس بالاي جامعه آذربايجان در همه عرصه ها خود را نشان داده است و بدون اينكه خوشبيني شده است، مي توانم ادعا كنم كه، بخش مهي از بافته هاي كارگاه ترك استيزي رژيم هاي 90 سال اخير ايران پنبه شده است. تحولات منطقه اي در اين موضوع بي اهميت نبوده و رشد موازي دمكراسي و اقتصاد در تركيه و نجات جمهوري آذربايجان از بحرانهاي پست كمونيستي، وضعيت در منطقه ايجاد شده است كه رجزخواني و اهانت عليه ترك را به تفسير سربالا تبديل ميكند.

مقاله «كثرت قومي و هويت ملي ايرانيان» در تريبون 2، بعدا در ايران نيز به صورت جزوه مستقل چاپ شد. از مباحثي كه صدالاشرافي را در اين مقاله بلند مطرح كرده بودند به استثناي اطلاق اتيكت «قوم» به ملل ساكن در ايران، بقيه مباحث به صورت پيگير از سوي ايشان و ديگر فعالين فكري آذربايجاني ادامه يافته و تزهاي مطرح شده در حوزه نقد خرافات آريايي و روايت شده است. رسمي تاريخ ايران، اينك مباحثي آشناي حتي براي گوشهاي سنگين، تلقي مي شوند. «قوم» ناميدن ملت 35 مليوني كه پاره 9 مليوني اش در شمال آراز كشور-مليت مستقل عضو سازمان ملل و دهها پيوسته و اتحاديه بين المللي است، از همان ابتداي طرح اين قضيه، مخالفت شد آذربايجانيها از همه سو بوده است و تاكنون هيچگونه نيست. صاحب قلم آذربايجاني به اين كار تٲسي نكرده است و صرف نظر از معني لغوي يا تعاريف مورد نظر آقاي صدرالاشرافي، كسي اين نامگذاري را ناپذيرفته است.


در تريبون 2 دو گزارش از تٲسيس "كنگره جهاني آذربايجانيها" منتشر شده است. اين سازمان در 16 سالي كه از تسهيس و نشر گزارشات مزبور گذشته است، در فعاليتهاي بسياري در سرتاسر دنيا سهيم بوده و در درون خود نيز تحولات و انشقاقات متعددي را از سر گذرانده شده است. در همان مجموعه 2، مقالاتي در ارتباط با پروژه تسهيسي فدراسيون آذربايجانيهاي سوئد منتشر شده است. اين فدراسيون به عنوان مهمترين تشكل صنفي آذربايجاني هاي خارج از آذربايجان، فعاليت منظم و مستمري داشته و كارنامه اثري از فعاليت هاي فرهنگي و صنفي و كارايي با مضمون سياسي (نه به معني سياست حزبي و سازماني) است.

اعضای هیئت تحریریه تریبون عبارت بودند از: محمد رضا اردبیلی، یونس شاملی و علی رضا اردبیلی