Tribun Logo

مجله ملانصرالدین نخستین نشریه دنیای اسلام و مشرق زمین در ابتدای قرن بیستم بود که خیلی از بدفهمی‌ها، کج فهمی‌ها و نفهمی‌های انسانها و بطور ویژه مسلمانها را به زبان ساده، به ظاهر ساده لوحانه ولی با بصیرت، شیرین و به شکل رنگی، و بعضا بدون شرح به خوانندگان خود پیامبری ‌کرد.

ملانصرالدین کهبود؟ ملانصرالدین شخصیتی فولکلوریک در داستانهای کوتاه خنده‌دار، از بالکان تا چین، در فرهنگ شرق و کشورهای مسلمان بوده است.  زادگاه واقعی او جای بحث دارد  ولی زمان زیست او احتمالا در قرن دوازدهم میلادی و در زمان تیمورلنگ بوده است. این که شخص ملانصرالدین کی بود، بحث ما نیست. بلکه نشریه ملانصرالدین می‌باشد که بر اساس  شخصیت او نشر یافت.

لوگوی مجله ملانصرالدین نشان می‌داد که وی خری را که رو به جلو حرکت می‌کند وارونه سوار شده است؛ و با آنکه خر (با خریتش) به جلو (و سوی آینده) می‌رود، او همچنان به عقب (سوی گذشته) نگاه می‌کند. وقتی کسی از ملانصرالدین پرسید که چرا بدین شکل نشسته است، پاسخ داد که «این من نیستم که اشتباه نشسته‌ام، خر است که برعکس می‌رود». و در جای دیگر پاسخ داد که دلیلی ندارد که هر دوی ما به یک جهت نگاه کنیم و همچون پاسخ بالا، مجله ملانصرالدین بر گذشته سنتی نقد داشت، بطور ویژه بر سنت‌های  خرافی و مذهبی وفراتر از همه اینها او راه مدرنیته را در امور مادری می‌دید.   

مجله ملانصرالدین، موضوعات متعدد اجتماعی، سیاسی و مذهبی دوران خود را مورد نقد جدی قرار داد. از آن جمله زبان (به معنی هویت ملی)، آزادی، خرافات، مذهب، تحصیل، حقوق کارگران و کارکنان، و حقوق زنان. یکی از موضوعات بسیار مهم و حساس اجتماعی و انسانی را که مجله ملانصرالدین مورد نقد جدی قرار داده وضعیت و احوال زنان زمانه خود بود؛ چیزی که هنوز خیلی از آن مسایل بیداد می‌کنند. مطالعه حاضر، فقط به موضوعات مربوط به حقوق زنان در نشریه ملانصرالدین می‌پردازد.

نخستین شماره نشریه ملانصرالدین- به مدیریت میرزاجلیل محمدقلی‌زاده  ۲۰ فروردین  ۱۲۸۵ در چاپخانه «غیرت»  در تفلیس نشر یافت و در نخستین سرمقاله‌اش خطاب به برادران مسلمان قفقازی نوشت:  

ای برادران مسلمانم، آمده‌ام تا شما را مورد خطاب قرار دهم. آن کسانی را مورد خطاب قرار میدهم که از صحبت من خوششان نمی‌آید و با بهانه‌هایی فرار می‌کنند، می‌روند سراغ فالگیری، بازی دعوای سگها، به داستان درویش‌ها گوش کردن، به خوابیدن در حمام یا انجام یک سری کارهای غیرواجب این تیپی.

ای برادران مسلمان، هنگامی که حرف خنده‌داری شنیده، دهن خود را به هوا باز کرده، چشمتان را بسته، اونقدر ها!ها!ها! کرده خندیدید، که کمی ماند تا روده‌بر بشوید و بجای دستمال، با گوشه دامنتان چشمتان را پاک کرده، «لعنت بر شیطان» گفتید، آن وقت فکر نکنید که به ملانصرالدین خندیدید.

ای برادران مسلمانم! اگر می‌خواهید بدانید که به کی خندید، جلویتان یک آینه بگذارید و به چهره‌تان نگاه کنید.

حرفم را به پایان رساندم. ولی یک خواهشی دارم: مرا باید عفو بفرمایید، ای برادران تُرکم که من با شما با زبان صریح مادری صحبت می‌کنم.

در تمامی کاریکاتورهای شماره نخست مجله ملانصرالدین صورت افراد و شخصیتها مردانه بود، ولی در همان شماره، داستان کوتاه ادامه‌دار دلاک با امضای «لاغلاغی» (آدم وراج) می‌بینیم که مربوط به «عورت» یا زن می‌باشد. و در شماره ۳ اولین کاریکاتوری دیده می‌شود که در آن مشقت زنان در نگهداری بچه را به تصویر کشید.

عبدالرحیم‌ بیگ حق وردی اف (۱۸۷۰-۱۹۳۳) نمایشنامه نویس، صحنه گردان، عضو نخستین مجلس دومای امپراتوری روسیه و یکی از نویسندگان نشریه، بعدا در خاطرات خود نوشت «نخستین شماره جریده ملانصرالدین مثل بمب صدا کرد. ملاها می‌گفتند نباید اجازه داد که این مجله وارد خانه مسلمین شود. اما اگر این مجله وارد خانه یک مسلمان شد باید آن را با چنگگ برداشته و توی مستراح انداخت».  

مجله ملانصرالدین به زبان ساده عامیانه، صریح و مستقیم، افراد کم سواد و تحصیل نکرده را مورد خطاب قرار می‌داد و از کاریکاتورهایی استفاده می‌کرد که درک آن بسیار راحت بود.

اکثریت مردم در قفقاز تحت حکومت تزارهای روسیه و آذربایجان ایران در دوران قاجار بی سواد بودند. مجله به حقوق برابری زنان در جامعه و خانواده توجه ویژه ای داشت و مدام فریاد می‌زد که شوهران و مردان به اشکال مختلف در حق زنان اجحاف می‌کنند که در ذیل به چندین مورد می‌پردازیم:

۱-مسئولیت پذیری و تشریک مساعی در خانواده مدام در دقت نظر ملانصرالدین بود. در شماره ۴ سال نخست مجله،  کاریکاتوری آمده است که در آن مرد خانه و هر سه فرزند ذکور غذا میخورند و زن با فرزندی در بغل و خارج از فضای غذاخوری نظاره گر آنها است.

به طنز گرفتن مردان و بطور ویژه روحانیون که همگی مرد بودند، و دفاع از حق زنان بدون هزینه و خطر نبود. روحانیون ایران در تبریز برای قتل سردبیر مجله فتوا صادر کردند و جلیل محمدقلی‌زاده در تفلیس – که نشریه را منتشر می‌کرد- بارها تهدید شد و مورد حمله فیزیکی قرار گرفت.  تفلیس مرکز فرهنگی قفقاز بود و میرزاجلیل می‌گفت که «اگر من این مجله را به جای تفلیس در باکو و یا ایروان منتشر می‌کردم حتما دفتر کار من را نابود و من را هم می‌کشتند».

نشریه ملانصرالدین با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه، بصورت هفتگی و در ۸ صفحه شروع بکار کرد. طی یک ماه شمارگان به ۲۵ هزار نسخه رسید. ملانصرالدین، سیاستمدران، زمین داران، و روحانیون قفقاز را به شدت نقد می‌کرد. فرهنگ پدرسالاری و مردسالاری را به تصویر می‌کشید. بی مسئولیتی مردان درباره زنان را طور دیگری هم نشان می‌داد:  

ملانصرالدین در بیستم ژانویه ۱۹۰۸ کاریکاتور برخی مراجع ایرانی مقیم نجف را کشید. این مسئله علما و گروه‌های مذهبی را بسیار خشمگین کرد. میرزا جلیل را در نجف تکفیر کردند.  

۲- ملانصرالدین مسئله دومی که در همین راستای مسئولیت پذیری مردان به شکل ملموسی نقد می‌کرد، نحوه برخورد مردان با کارکردن زنان مثل فرشبافی در خانه بود که از شغلهای رایج و سنتی در زمان خود بود. اکثر زنان و دختران آذربایجان علاوه بر انجام کارهای خانگی، فرشبافی هم می‌کردند. حمیده جوانشیر می‌نویسد «در آن ایام زمینداران به دلیل زن بودنم زمین‌هایشان را به من اجاره نمی‌دادند، حتی زمین‌هایی را که به دلیل نبود آب بایر شده بود. لابد در شأن خود نمی‌دیدند که یک زن زمینهای آنها را بکارد».

۳- ملانصرالدین رفتار پارادوکسیک مردان مسلمان با زنان خود و زنان غیرمسلمان روس را بارها به تصویر کشیده بود. ملانصرالدین همین رفتار دوگانه مردان مسلمان را نه تنها در میان جماعت عامه، بلکه در بین روشنفکران نیز به نقد می‌کشید:

۴- میرزاجلیل محمدقلی‌زاده و همسرش حمیده جوانشیر زمین دار بودند و درآمد قابل توجهی داشتند. ملانصرالدین از حقوق کنیزها و بطور ویژه از آنهایی که در سنین پایین در خانه اربابان و متمولین کار می‌کردند نیز دفاع می‌کرد. رابطه نابرابر صاحبخانه و کنیز، و اینکه افراد پولدار حق تملک جنسی را به خود می‌دادند را در کاریکاتورهایی بیان می‌کرد.  -

۵- تعدد زوجات مردان را ملانصرالدین با مقاله، کاریکاتور و شعر مورد نقد جدی قرار داد. ملانصرالدین ترجمه مقاله پوزدنیاقوف نویسنده روسی در شماره نخست نشریه «دبستان» را عینا چاپ کرد. در این شعر کوتاه سه رباعی «قیز و ننه» (دختر و مادر)، دختر از مادرش می‌پرسد برای چی صورت تو چروکیده است؟ آیا من هم چنین خواهم شد؟ ملانصرالدین از طرف مادر با شعر پاسخ می‌دهد: دخترم، هم سن وسالهای تو هنوز عروسک بازی می‌کنند. روزی سن تو هم می‌رسد که داداشت با عصبانیت صدایت میزند و میگوید که تو را شوهر داده ام. تو هم سرت را از روی ترس زمین می‌اندازی و چیزی نمی‌گویی. ملا با کله قند می‌آید. ببین به چه روزی می‌افتی که مرد ۴۰ ساله گردن کلفت کم عقل صورت باریک خر، به زور همسرت می‌شه. بعد از این روزگارت سیاه است و هر روز طعنه می‌شنوی: آبگوشتت کم است، نمکش زیاده. روزی هم  می‌شنوی که زن دوم گرفته است، تو از نظر میفتی و در اتاقی کز می‌کنی. بعد از آن هوس زن سومی می‌کند. یک روز با این دعوا میکنه، یک روز با اون و یه روز با تو.

۶- عیاشی مردان: در شماره ۱۱ سال نخست ملانصرالدین، موضوع عیاشی مردان مورد طنز جدی ملانصرالدین بود که در آن  یک زن با دو مرد دیده می‌شد. احتمالا با این کاریکاتور،‌ ملانصرالدین خواست که حرص مردان دوزنه و چندزنه را دربیاورد.

در صفحه اول شماره ۶ روزنامه  ۱۲ ماه می ۱۹۰۶ کاریکاتوری دیده می‌شود که در مجلس باده نوشی است و در دو جای تصویر مردی مسلمان در حال عیش بازی با خانم سر و روی باز روسی است. در شماره بعدی و صفحه نخست آن عیش مردان با پسران خوبرو را هم نشان داد.

ملانصرالدین ارگان حزب سیاسی نبود، هرچند که میرزاجلیل به سوسیال دموکراتها گرایش داشت. اکثر نویسندگان و مقاله نویسان ملانصرالدین به طبقه‌های  احتماعی متفاوتی تعلق داشتند و اکثرا از طبقه کارگر تا میانه بودند. بیشتر مقاله نویسان مجله به داخل ایران و روسیه سفر کرده، أوضاع و أحوال سیاسی را رصد می‌کردند.

ملانصرالدین مساله صیغه را که در بین شیعه ها رایج بوده را هم نقد می‌کرد.

۷- خرافه‌پرستی زنان: باورهای مردم عامه و بویژه زنان به خرافه به شکل مقاله و کاریکاتور مدام مورد نقد ملانصرالدین قرار می‌گرفت. در یکی از کاریکاتورها تصویر اسفند دود کردن توسط خانم دیده می‌شود با توضیح رفع بلای هزار درد ؛ که معضل بهداشت، کم آگاهی، خرافه پرستی و ناچاری زنان را هم غیرمستقیم نشان می‌داد. همچنین باور به بدشگون بودن بعضی حیوانات و پرنده ها.

مطالب نشریه دهان به دهان می‌گشت و بر شرایط مردم آذربایجان و ایران بسیار تاثیر می‌گذاشت. طنزها و کاریکاتورهای مجله توانست مفاهیم و ارزشهای مهمی چون پیشرفت و تجدد و آزادی و عدالت را به زبان ساده به مردم بگوید و ذهن آنها را بیدار کند.

۸- ملانصرالدین در کنار سایر مسائل اجتماعی روز، طرز تربیت بچه‌ها توسط خانمها را هم نقد می‌کرد:

برخورد ملانصرالدین با حقوق زنان در خانواده و جامعه تحول خواهانه و نوین بود. او بسیاری از جلوه‌های  زندگی دشوار زنان را با مقاله، شعر، چیستان و طنز پوشش می‌داد. طرز نگهداری بچه‌ها توسط مادران وعدم آموزش آنها از مسایل بهداشتی را مورد نقد قرار داد:

ملانصرالدین عدم آموزش ندیدن دختران را ریشه در باورهای اسلامی می‌دانست.  ملانصرالدین در مقالات و داستان‌های  کوتاه طنز آمیز خود به کالبدشکافی عوامل سیاسی و اقتصادی و بازخوردهای نقصان‌های موجود در اداره حکومت پرداخته درباره « مسائل زنان» حرفهایی می‌زد؛ او در داستانواره ای به همین نام می‌نویسد: « به فکرم می‌رسد که: ملانصرالدین از خدا نترسد از جانشینانش نترس دوباره چیزی بنویسد مثل اینکه: جهت پیشرفت و گشودن افق‌های  جدید در جهان لازم است که زنان ما نیز مثل زنان انگلیس و روس و ارمنی علم اندوزی و درس پیشه کنند تا چشم و گوش شان باز شود. مردها آنها را در چارچوب‌ها و چهار دیواری‌ها مورد بی مهری و آزار قرار ندهند، حقوق برابر آنها را در نظر گرفته و مثل گاو و خر در داد و ستدها آنها را خرید و فروش نکنند!...خدای نکرده اگر ملانصرالدین یک همچنین موردی را بنویسد زمین‌ها به لرزه در می‌آیند، عالم و آدم به هم می‌خورد و از هر شهری حیدرقلی‌ها و مشدی حق وردی‌ها چادر چاقچور کرده به تفلیس می‌دوند تا حضرت آقا عمو را صدا کنند که بیا...»

۹- آزادی زنان: شاید بزرگترین انتقاد از عدم آزادی زنان را در کاریکاتوری پیدا کرد که با عنوان «دو کور» آورده است و در آن یک نابینای واقعی که از روی ناچاری درخواست کمک می‌کند را با زن محجبه ای مقایسه می‌کند که کورکورانه پشت سر مرد(ش) می‌رود:

محمدقلی‌زاده در یکی از یادداشتهایش که از او برجای مانده نوشته است: «روزی که در یکی از شماره های سال دوم  مقاله‌ای درباره آزادی زنان نوشتم، دوستان نصیحتم کردند که در کوچه و بازار آفتابی نشوم. زیرا در «شیطان بازار» دکانها را بسته و مردم دنبال من افتاده اند».  حمیده جوانشیر هم می‌نویسد بعد از اجیر کردن سه قاتل حرفه ای، میرزاجلیل برای دفاع از جان خود مدام یک اسلحه کمری برونینگ را با خود حمل می‌کرد.  

نویسندگان متعددی همچون عمر فایق نعمان‌زاده و عبدالرحیم بیگ حق‌وئردی‌اف با روزنامه همکاری می‌کردند، ولی اکثر مطالب و مقالات روزنامه با امضاهای مخفی و جعلی به نشر می‌رسید تا آنها در امان باشند. مشخص نیست که کدام یک از امضاها به چه کس یا کسان تعلق داشته است. ولی بعضی از آنها تا بحال مشخص شده‌اند: «ملانصرالدین» میرزاجلیل محمدقلی‌زاده، «هوپ هوپ» میرزاعلی اکبر طاهرزاده شیروانی (صابر)، «هر دم خیال» محمد سعید اردوبادی، «فقیر» پدر محمد سعید اردوبادی،  «او تایلی» (یعنی آن طرفی) علی‌قلی نجف‌اف (غمگسار)، «سیجیم قلی» علی نظمی، «سانجاق» جعفر جبارلی (هنگام نشر در باکو)، و غیره.  

۱۰- کودک همسری: موضوع ازدواج دختران در سنین پایین مثل ۸ سالگی را همیشه زیر تیغ تیز طنز‌هایش قرار می‌داد:

نشریه ملانصرالدین ضمن اینکه از ازدواج زود هنگام دخترها انتقاد میکرد، همین مسئله را در مورد پسرها هم در نظر می‌گرفت:

۱۱- مسئله حجاب زنان:تعصب و خرافات به جای دین و به نام دین بیداد می‌کرد. ملانصرالدین تلاش می‌کرد بی آنکه خشم عوام را برانگیزد، تخم فرهنگ و آزادی بکارد.

۱۲- آموزش مسایل جنسی: شب اول ازدواج هم مورد نقد ملانصرالدین بود. عدم آموزش دختران و پسران راجع به مسایل جنسی قبل از ازدواج مساله بغرنجی در جوامع سنتی و مسلمان بوده و هنوز هم هست. در سنتهای قدیمی، یکی از دوستان مذکر تجربه‌دار و صمیمی تازه داماد و یک خانم باتجربه دوست عروس شب اول ازدواج از پشت در اتاق زفاف پسر و دختر بی تجربه را برای نخستین آمیزش جنسی راهنمایی می‌کردند . وجود پرده بکارت دلیلی بر دختری تازه عروس قلمداد شده، و بعد از پایان نخستین نزدیکی جنسی آن را با درکردن چندین گلوله‌ جشن می‌گرفتند:

۱۳- حق طلاق زنان: ملانصرالدین به این موضوع که هنوز هم در جامعه امروزی بعد از یک قرن رایج هست پرداخته است

۱۴- آموزش زنان: ملانصرالدین فقط انتقاد نمی‌کرد، بلکه راه برون رفت هم نشان می‌داد. راه حل پیشنهادی ملانصرالدین برای معضلاتی که در بالا قید شد را در آموزش زنان و نقد مخالفان آزادی زنان می‌دانست. اولین خبر خوش برای پیشرفت زنان در مجله ملانصرالدین به تاریخ ۲۲ مرداد ۱۲۸۵ چاپ شده است که در آن ملانصرالدین -پیرمردی با تجربه- با انگشتش «دارالعلم [خانه دانش]: انسانیت و اسلامیت» را به بانوی جوان مسلمان مشتاق یادگیری نشان می‌دهد. جلیل محمدقلی‌زاده  به دلیل داشتن تفکرات سکولار کلمه «انسانیت» را پیش از «اسلامیت» آورده است.

جلیل محمدقلی‌زاده هنگامی که در جوانی معلم مدرسه بود توانست به غیر از پسران روستای نهرم در نزدیکی نخجوان، هشت نفر از دختران محلی را نیز به چنین مدرسه‌ای جلب کند.

ملانصرالدین تشکیل مدارس مدرن برای دختران و پسران، آموزش زبان مادری ترکی آذربایجانی و به ویژه حقوق بیشتر برای زنان را تبلیغ و تشویق می‌کرد. مجله ملانصرالدین یک نقشه واقعی ایران و جنوب قفقاز را نشان داد که در آن شهرها،‌ مدارس، قمارخانه ها، معابد، مدارس دخترانه، خانه‌های قرائت [قرآن] و مراکز جمعیت خیریه را با نشانه‌هایی علامت گذاری کرده بود. آنچه که جلب توجه می‌کند تعداد فوق العاده زیاد معابد و قمارخانه‌ها بود. مدارس در تعداد خیلی کم دیده می‌شد و فقط یک مدرسه دخترانه در ایروان نشانه گذاری شده بود.

ملاحظات قومی، منطقه‌ای، بین المللی، مذهبی و سیاسی نشریه بسیار فراگیر بود. در سطح محلی، نشریه ملانصرالدین خواستار آموزش به زبان ترکی آذربایجانی در خانه و مدرسه بود. انتشار این نشریه همزمان بود با برآمدن جنبش جدید سوادآموزی در میان مسلمانان قفقاز در ابتدای قرن بیستم [بود]، چرا که گاسپرینسکی اصلاحات نوینی در روش آموزشی (جدیدیسم) مدارس را پیشتر از این شروع کرده بود. از مخالفین جدی این ابتکار نوین آموزشی ملاها بودند که در خیلی از مکتب‌ها آموزش می‌دادند. ملانصرالدین این پیغام را می‌رساند که بسیاری از عملکردهای سنتی و محافظه کارانه مسلمانان قفقاز از ایران می‌آید و باید کنار گذاشته شود.  

ملانصرالدین همیشه به آینده خوشبین و امیدوار بود و شعار «روشنایی در تاریکی» را از نظر دور نمی‌داشت.

پیشرفت صنعتی در ابتدای قرن بیستم هم در میان کاریکاتورهای ملانصرالدین بود. پیشرفت تکنولوژی که قرار بوده در خدمت بشریت باشد هم در خدمت زنان به مردان بکار گرفته شده است:

نشریه ملانصرالدین از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۷ [۱۲۸۵ تا ۱۲۹۶خ.] در تفلیس منتشر شد. ممنوعیت ورود مجله به ایران و ترکیه و تحریم آن از سوی برخی مذهبیون افراطی و سرمایه‌داران، باعث تعطیلی موقت مجله برای مدتی شد.  و به دنبال نشر مقاله در انتقاد از سیاست تزار در ۱۹۱۷ فعالیت نشریه در تفلیس پایان یافت. جلیل محمدقلی‌زاده تصمیم گرفت ملانصرالدین را از ۱۹۲۱م. / ۱۳۰۰خ. در آذربایجان ایران چاپ کند. نشریه ملانصرالدین بعد از یک سال نشر در تبریز در ۱۹۲۲ /۱۳۰۱ به باکو منتقل و ادامه نشر یافت.

نشریه ملانصرالدین بعد از ۷۴۸ شماره (۳۴۰ شماره در تفلیس، ۸ شماره در تبریز و ۴۰۰ شماره در باکو) و ربع قرن فعالیت در ۱۹۳۱/۱۳۱۰ تعطیل گردید.

نشریه ملانصرالدین باعث ایجاد مکتب ادبی و فکری نوینی شد. همزمان و بعد از نشر او نشریه های فکاهی دیگری به میدان آمدند، همچون «بابای امیر»، «طوطی»، «زنبور»، «آری»، «مه‌زه‌لی»، «لک‌لک» و غیره، ولی هیچ کدام از اینها نتوانستند آن راه و خلاقیتی را که ملانصرالدین داشت را عرضه کنند. جلیل محمدقلی‌زاده مانند فضولی و میرزا فتحعلی آخوندزاده در تاریخ ادبیات آذربایجان مکتب جدیدی بنیان نهاد و آموزگار نسلی از نویسندگان بعد از خود شد و شهرتش از مرزهای آذربایجان فراتر رفت و در آفریقا و خاورمیانه و خاور دور به سرعت گسترش یافت.