Tribun Logo

در اشل کلی و گذرا برای من «پان‌های» متعلق به ملتهای غیرفارس در واقع وجود خارجی ندارند. اگر وجود دارد، هیچ چیزی نیست، لاف و گزاف است. یا چیزی در حد یک واکنش شفاهی از سوی یک غیرفارس که شاید چیزی به عصبیت بر زبان رانده است. حتی میتوان گفت که «پان» مربوط به ملتهای محکوم را حرف و حدیثی بیش نیست. چون پان از سویی ایدئولوژی استعماری قدرت حاکم و از سوی دیگر تفکر برتری‌جویانه در نزد بخشی از نخبگان سیاسی متعلق به ملت حاکم (فارس) در ایران است.

در واقع پان صاحبش بخشی از نخبگان ملت حاکم است. اساسا ایدئولوژی دولت- ملت (استبدادی و استعماری) حاکم برای سرکوب ملت‌های محکوم است. پان‌های مربوط به ملت‌های غیرفارس در ایران داستان است، خیالبافی است، بهانه‌تراشی بخشی از نخبگان سیاسی ملت حاکم است. وگرنه بی معنی است، ملتی که هنوز وجودش به رسمیت شناخته نشده و هنوز برای خودش دولتی ندارد، حتی از ابتدایی‌ترین امکانات برای بیان بی‌حقوقی خود محروم است، چگونه می‌تواند «پان‌اندیش» باشد؟ پان متعلق به ملت‌های محکوم، فلسفه‌ای برای «شدن» ندارد. چون هنوز در اسارت یک دولت استعماری است. پان خود یک اندیشه استعماری است. در نتیجه نمی‌تواند انگیزه فکری یک ملت یا فعال سیاسی متعلق به آن ملت اسیر باشد. اما به راحتی می‌تواند به آرمان یک نخبه سیاسی ملت حاکم تبدیل گردد.

بنابراین حتی می‌توانم بگویم که اساسا سخن گفتن از پان ملت‌های محکوم، هم خنده‌دار و هم گریه‌آور است. خنده‌دار برای بی معنی بودن و غیرواقعی بودنش و گریه‌آور برای اینکه همین پانی که ظاهرا متعلق به ملت محکوم است، باطنا محمل و بهانه‌ای برای سرکوب حرکت‌های سیاسی همان ملت محکوم است. بنابراین پاسخ منطقی پرسش مطرح  شده، بصورت آشکار در مفهوم ملت حاکم و پان فارسیسم نهفته است و این هر دو  مفهوم در اصطلاح پان‌ایرانیسم جمع است. ملتی که صاحب دولت است و بخشی از نخبگان سیاسی آن پان‌فارسیسم (پان‌ایرانیسم) را برای سرکوب و سیطره بر ملت‌های محکوم به باور خود تبدیل کرده‌اند. تاریخ پان‌فارسیسم در ایران به تاسیس دولت فارسی یعنی به زمان رضاشاه در ایران باز می‌گردد. هر عاقلی بسیار روشن می‌داند که پان‌های مربوط به ملت‌های محکوم ترک، کرد و… تنها و تنها برای سرپوش گذاشتن به پان‌فارسیسم دولتی و غیردولتی حاکم است که می‌خواهد برای فریب اذهان عمومی بگوید که نگاه کنید فقط ما نیستیم که به پان باورمندیم، بلکه آنها نیز دارند!! اما از هر کس پنهان باشد برای یک ناظر بی‌طرف آشکار است که مقصود از پان متعلق به ملتهای محکوم چیست! از نظر پان‌ایرانیسم و در واقع پان ملت حاکم، اگر یک ترک آموزش به زبان مادری خودش را طلب کند، پان‌ترک است، حق تعیین سرنوشت بخواهد پان‌ترک است، اداره منطقه خودش را طلب کند پان‌ترک است، به رسمیت شناخته شدن هویت ملی خودش را در کشور مطرح کند پان‌ترک است! و در این میان تنها چیزی که واقعا وجود ندارد پان‌ترک یعنی همان پان متعلق به ملت محکوم است. چون خلق ترک هنوز حاکم نیست که بخشی از نخبگان آن به این مبانی فکری نزدیک شوند.

دلیل اینکه یک ترک و یا یک کرد و یا یک عرب و … به پان‌فارس تبدیل می‌شوند، روشن است، این اشخاص عوامل سیادت و سیطره فرهنگی و سیاسی دولت و ملت حاکم هستند و همواره به مثابه ابزار سرکوب دولتی در تمامی سطوح مورد استفاده (یا به بیان بهتر مورد سوء استفاده) قرار می‌گیرند.

همانطوری که پیشتر مطرح کردم، شرایط عینی برای ملت‌های محکوم و غیرفارس در ایران وجود ندارد که یک ترک «پان‌ترک» یا یک کرد «پان‌کرد» و یا یک عرب «پان‌عرب» بشود. اما دولت و نخبگان سیاسی ملت حاکم و وابستگان آنان در میان ملل محکوم پان‌های مربوط به ملت‌های محکوم و غیرفارس را در تبلیغاتشان با بوق و کرنا از پان ملتهای محکوم داد سخن می‌دهند و ظاهرا با شدت تمام هم آن را محکوم می‌کنند و به مردم غیرفارس نصحیت می‌کنند که واویلا نگذارید که این پان‌ها شما را از راه بدر کرده و تمامیت ارضی کشور را به خطر بیاندازند. بدون اینکه به این حقیقت تلخ اشاره کنند که پان ایرانیسم از دهه‌ها پیش در این کشور حزب سیاسی از نوع نژادپرستی عریان (سومکا و حزب پان‌ایرانیست ایران) را داشته و بر این کشور حکم رانده است و در اغلب موارد مهمترین تاثیر را بر سیاست دولتی ایران در هشتاد و اندی سال اخیر داشته است. اما کسی به درستی معترض آنها نیست! یکی از سرکردگان پان‌فارسیسم به من می‌گفت که ما با افتخار می‌گوییم که پان ایرانیست هستیم، اما شما همیشه از اعتراف به پان ترکیسم هراس دارید! این جناب علت افتخارش به پان ایرانیسم را چنین توضیح می‌داد که؛ پان‌ایرانیسم افتخار آفرین است اما پان‌ترکیسم و یا پان‌عربیسم نفرت‌انگیز است! و می‌گفت، به این خاطر شما نمی‌توانید از آن دفاع کنید. شما با این چند جمله می‌توانید به ذکاوت یک پان‌ایرانیست پی ببرید.

علت وجودی گرایش فکری پان‌فارسیسم بسیار روشن است.  چون آنها پان متعلق به ملت حاکم‌اند و پشتشان به قدرت دولتی گرم است و دقیقا می‌دانند که دولت (استبدادی و استعماری) حاکم برای سرکوب ملت‌های محکوم به این نیرو با خوی وحشی‌اش نیاز دارد. علت اساسی پان‌ایرانیست شدن طباطبایی‌ها، نیاز دولت به عواملی از میان ملت‌های محکوم و تبدیل کردن آنها به ابزار سرکوب همان ملت‌ها است. این تمامی حقیقت است و نه نیمه‌ی آن.