در دوران کمونیستی، حاکمیت رژیم پلیسی، امکان ظهور آزادانه تمایلات مردم جمهوری دوم آذربایجان نسبت به ایران یا ترکیه را نمیداد. بیشاز سه دهه است که این امکان برای شهروندان جمهوری سوم آذربایجان فراهم است. نتیجه چیست؟ در همه این سه دهه از نخستین روزهای گلاسنوستی، جامعه آذربایجان بی هیچ تردیدی عشق بی قید و شرطی به ترکیه داشته و دارد. صرفنظر از ماهیت حزب حاکم در ترکیه و بی توجه به رونق یا رکود اقتصادی و بی خیال نسبت به بارانی بودن یا آفتابی بودن هوا، مردم جمهوری آذربایجان بی هیچ چشمداشتی، حتی آنروز که رهبری بی لیاقت ترکیه در آپریل 1993 از دادن هلیکوپتر برای نجات غیرنظامیان کلبهجر از قتل عام ارتش ارمنستان، امتناع کرد، این محبت به ترکیه دچار خدشه و سکته نشد. بمروز آذربایجان به اقتصاد خود سر و سامان داد، دوستانی در سرتاسر دنیا برای خود دست و پا کرد و توانست با بیست میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم، بزرگترین سرمایهگذار خارجی در اقتصاد و صنایع ترکیه باشد. در این سالها، سهم آذربایجان برای کمک به عملی شدن پروژه تبدیل ترکیه به هاب انرژی در میان چهار حوزه روسیه، خزر، خاورمیانه و اروپا تعیین کننده شد. اینک ترکیهی محروم از منابع انرژی خودی، که مجبور به پرداخت سالانه 40 تا 60 میلیارد دلار بابت واردات ناقلهای انرژی است، بخشی از این هزینه عظیم را از طریق سود حاصل از شرکت در بازار جهانی و منطقهای انرژی تأمین میکند. انصافا ترکیه هیچ اراده قابل مشاهدهای برای مداخله در امور داخلی و سیاست خارجی آذربایجان نداشته است. برعکس بیاد داریم که در سال 2012، جمهوری آذربایجان توانست مانع برقراری رابطه ترکیه با ارمنستان شود.
کافی است به هر خانه، مغازه، اداره، مدرسه، شرکت یا رستورانی در هر گوشه از آذربایجان سر بزنید تا سمبولهایی از احترام و علاقه به جمهوری ترکیه در آن مکان مشاهده کنید. پرچم ترکیه تقریبا به موازات پرچم آذربایجان در همه جا به چشم میخورد و عکس آتاتورک نیز در بسیاری از مکانهای عمومی وجود دارد. این عشق به هیچوجه یکطرفه نیست و در جمهوری ترکیه نیز، محبت بیپایانی صرفنظر از تعلق حزبی نسبت به جمهوری آذربایجان در همه جا به چشم میخورد.
نگاه شهروندان جمهوری آذربایجان به ایران را هم میتوان به شیوه فوق رصد کرد. در ابتدای این دوران سه دههای، فرق زیادی مابین ایران و ترکیه در افکار عمومی جمهوری آذربایجان نبود. "ایران" در ابتدا، میتوانست براحتی معادل کشور محل زندگی دهها میلیون آذربایجانی باشد. دولت آذربایجان که درگیر یک اشغال نظامی با حمایت روسیه بود، تمایلی به هل دادن ایران به طرف اتحاد نزدیکتر با آدمکشان ارمنستان نداشت و تقریبا همه اخبار مربوط به سیاستهای دشمنانه رژیم اسلامی ایران در رسانههای رسمی جمهوری آذربایجان سانسور میشد. حتی پارسال همزمان با افشای حرکت کاروانی با 630 تریلی حامل ادوات مهندسی و جنگی روسیه به ارمنستان از طریق اراضی ایران، الهام علییئو، این خبر را تکذیب کرد! الهام علییئو حتی خبر داد که ایران فضای خود را برای پروزاهای نظامی به ارمنستان بسته است (؟!) و در بازدید از پل تاریخی خداآفرین، با اشاره به مرز ایران، این مرزها را "مرز دوستی" نامید. همه این تظاهر به ندیدن اعمال شریرانه ایران در حمایت از جنایات بیحد و اندازه ارمنستان، بخشی از استراتژی مدیریت رژیم شر تهران بود. وقتی هم که اشغال سی ساله مسکن یک میلیون انسان به پایان رسید و رژیم تهران حسب عادت مألوف به تأمین دسته جنایتکار خانکندی با سوخت و سلاح ادامه داد، اینبار برخلاف قبل، با مشت آهنین آذربایجان مواجه شد. دیگر موجبی برای "رودرواسی" نبود. روشن است که مدیریت فتنهگری آدمهایی از جنس خامنهای و هاشمی رفسنجانی تا رئیسی برای حیدر علی یئو و الهام علییئو نباید نیازمنده فکری مرکب یا عملیاتی پیچیدهای بوده باشد.
چشم ناسیونالیستهای ایران شهری و انترناسیونالیستهای شیعه شهری روشن!
وضعیت پیش آمده در مقابل چشمان ماست: دفاع از رژیم ایران در ایران و جمهوری آذربایجان، انحصارا از سوی عدهای مأمور دولتی و اجیرشدگان انجام میشود، خواه در ایران و خواه در جمهوری آذربایجان. نگاه مثبت به جمهوری ترکیه، رویه انتخابی میلیونها شهروند ایران و جمهوری آذربایجان، صرفنظر از سیاستهای رسمی در این سه کشور است. اگر انترناسیولیستهای شیعهشهری، امید به تأسیس نسخه المثنی جمهوری اسلامی در آذربایجان داشتند و اگر ناسیونالیستهای ایرانشهری، جمهوری آذربایجان را جزئی امپراطوری توهمی خود میدانستند، میتوانند، نتیجه را ببینند. یکی از این دو قبیله (ایرنشهریون) آن دیگری را به بیکفایتی در تسخیر قلب مردمان جماهیر سابق شوروی متهم میکنند. یکی از مغز مفتکرهای این قبیله، استراتژی بدیعی برای اینکار (جلب نظر اهالی جماهیر نامبرده) مطرح کرده است: فرستادن گوگوش!
این نابغه عالم سیاست، اما نفرموده است که اگر گوگوش را برای اجرای کنسرت به جمهوری آذربایجان فرستاده بودند اما ایران همچنان به حمایت از ارمنستان ادامه داده بود، چه چیزی عوض میشد؟ و اگر ایران از اشغالگران مسکن یک میلیون انسان آذربایجانی دفاع نکرده بود، همچنان احتیاجی به کنسرت گوگوش هم بود؟!
ناسیونالیستهای محترم ایران شهری و انترناسیونالیستهای گرامی شیعه شهری!
همه امکانات و شانسهای تاریخی خود برای دوستی با آذربایجان را بر روی کارت جنایتکاران ارمنستانی به قمار گذاشتید و پارسال در دهم نوامبر 2020 به همراه آن جانیان، همه داشت و نداشت خودتان برای دوستی با آذربایجان را باختید. اینک، باید امیدتان نه به همدلی مردمان آذربایجان در دوسوی آراز، بلکه به مأموران امنیتی رژیم تهران و جهادیستهای متعصب اندک شمار در ایران و جمهوری آذربایجان باشد. گزارشی مفصل از این مأموران و امنیتیهای رژیم ایران در هر دوسوی مرز، در کلیپ زیر ارائه میشود. زبان این کلیپ ترکی است اما یافتن اطلاعات در مورد سلولهای پروژه انترناسیونالیسم شیعی و ناسیونالسیم ایرانشهری رژیم در اینترنت فراوان است.
https://www.facebook.com/photo?fbid=10209474929306865&set=a.1112739395416