درگیری پنج روز پیش آذربایجان و ارمنستان، در ایران به گونهای منتشر شد که گویا آذربایجان به قصد تسلط بر زنگهزور و قطع ارتباط ایران با اروپا به ارمنستان تجاوز کرده است. در حالیکه علاوه بر مناطقی اندکی از لاچین، هشت روستای شهرستان قازاخ به مساحت نود کیلومترمربع (باغانیش آیریم 40 کیلومترمربع، سوفولو 22، کرکی 20، یوخاری و آشاغی اسکیپارا 18، بارخوردارلی ده کیلومترمربع و قیزیلحاجیلی و خئیریملی) و 20 کیلومترمربع از اراضی نخچوان هنوز در دست ارمنستان است و روستای باشکند (آرچواشن) ارمنستان نیز به مساحت 38 کیلومترمربع در دست آذربایجان است و ارمنستان حاضر به تعیین تکلیف این مناطق نمیشد. آذربایجان خواست با پیشروی در این مناطق، ارمنستان را وادار به مصالحه کند و با همان جنگ یکروزه نیز، به خواسته خود رسید و ارمنستان آمادگی خود را برای تعیین خطوط مرزی اعلام کرد.
همزمان با درگیری یکروزه اخیر، آگهی استخدام چوپان ایرانی (مسلط به زبان عربی)برای کار در ارمنستان در گیشه خبری اکثر رسانههای ایران قرار گرفت که اصل خبر مربوط به شش هفت سال پیش بود و الان دیگر ارمنستان نیازی به چوپان ندارد.
اگر دقت کرده باشید الهام علیوف هیچ سفری به چهار شهر آزادشده قوبادلی، کلبجر، لاچین و آغدام نمیکند و فقط به شهرهای شوشا، فضولی، جبراییل و زنگیلان سفر میکند که سه شهر آخر در مرز ایران قرار دارد و مسافرت پیاپی رئیسجمهور آذربایجان به آن شهرها برای برخی ایرانیها سئوال شده است و در حقیقت نیز بیارتباط به ایران نیست.
زیرا شهرهای قوبادلی، لاچین، کلبجر و آغدام به شدت مینگذاری شدهاند و امکان سفر بدانها فراهم نیست ولی در پانزده سال گذشته، ارمنستان سه شهر اشغالی و مرزی آذربایجان را به ایران اجاره داده بود تا در آنجا دامپروری و کشاورزی کند و آن مناطق مینگذاری نشده است و ایران از آن منطقه دام زنده به عراق قاچاق میکرد و حتی آزادسازی سریع آن مناطق باعث شد صدها دستگاه ماشین آلات کشاورزی ایران از قبیل تراکتور و کمباین در آنجا بماند و حتی نیروهای ایران در زمان جنگ 44 روزه یکبار از مرز گذر کرده و مانع پیشروی آذربایجان شدند تا امکان حمل ماشین آلاتشان را داشته باشند که موفق نشدند و این آگهی استخدام چوپان مربوط به سالهایی بود که آن مناطق در اشغال مشترک نیروهای ایرانی و ارمنی بود و در اصل ایران مالک دامپروریهای آنجا بود و طبعا میخواست در جهت اشتغالزایی از چوپانان وطنی استفاده کرده باشد در غیر این صورت دلیلی نداشت که ارمنستان با آن بیکاری فزاینده، چوپانان ایرانی را استخدام کند و حالا نیز ارمنستان با خروج از اراضی اشغالی مرتعی ندارد که در آن دامپروری کند تا به چوپان ایرانی هم نیاز داشته باشد.
مردم شهرهای مرزی جنوب آراز میگویند که پانزده سال بعد از اشغال شهرهای فضولی، جبراییل و زنگیلان هیچ کس در آن مناطق دیده نمیشد تا اینکه به یکباره شاهد دامپروری و چرای دام در آن مناطق شدیم و حضور آن همه دام در آن مناطق سئوال برانگیز بود. به نظر میرسد دامپروری ایران در آن مناطق اشغالی از جمله برنامههایی بوده است که سا 86 در جریان سفر محمود احمدینژاد به ارمنستان صورت گرفته است. همچنانکه سفرهای احمدینژاد به کشورهای عقبمانده افریقایی و امضای قراردادهای کشاورزی با آن کشورها به طنز آن روزها ایران تبدیل شده بود و یک سال پیش از سفر ارمنستان، دولت ایران با کشور آفریقایی چاد گفتگوهایی برای کشاورزی مشترک انجام داده بود ولی چون کشاورزی و دامپروری در اراضی اشغالی آذربایجان میتوانست تبعاتی داشته باشد که قطعا آذربایجان در آینده نیز این اقدام ایران را پیگیری خواهد کرد رسانهای نشده بود.
مطلعان میگویند که از جمله موضوعات گفتگوی استاندار زنگهزور و احمد علیرضابیگی (استاندار آذربایجانشرقی) در دیماه سال 91 در تبریز نیز، همین دامپروری ایران در مناطق اشغالی بود. آن سفر استاندار زنگهزور به تبریز با اعتراض گسترده فعالان ملی آذربایجان مواجه شد و مردم مراغه پنجشنبه هفتم دی 1391 در میدان مصلی آن شهر تجمع کردند که در پی آن حجتالاسلام عظیمی قدیم، داود عظیمزاده و مرحوم بهمن خالقی دستگیر شدند.
رئیس شورای تامین دام ایران در موضوع عربی دانستن چوپانان مورد نیاز ارمنستان به دروغ گفته است که کشورهای عربی خریدار آن دامها هستند و خبرنگار مصاحبهکننده مثل دام به صورتش نگاه کرده و نپرسیده که مگر تاجران کشورهای عربی خودشان به مرتع میروند و مستقیما از چوپان خرید میکنند که چوپان نیازی به عربی داشته باشد. در حالیکه بحران سوریه باعث شد تا دولت ارمنستان، هشت سال پیش مسیحیهای سوریه را که بیشتر وابستگان کلیسای مارون بودند به اراضی اشغالی آذربایجان انتقال داده و از آنها در کنار ایرانیها در دامپروی استفاده کند و نیاز چوپانان ایرانی به زبان عربی معلول این اتفاق بود.