نه گزاره ثابت در مورد انتخابات پیش رو:
- هیچ تغییر مهمی در چهارچوب نظام ولایی حاکم بر ایران امروز، ممکن نیست.
- شرکت شهروندان در انتخابات برای هر حاکمیتی، مطلوب است.
- شرکت در انتخابات میتواند موجبی برای ادعای مشروعیت از سوی رژیم جمهوری اسلامی بشود. اما رژیم بشدت نامشروع نامبرده بخاطر پرونده قطور نقض دائمی حقوق بشر، با میلیاردها رأی نیز، قادر به کسب مشروعیت نخواهد شد.
- رژیم حاکم مثل همیشه بجای ایفای نقش یک مجری بیطرف قانونی، دست به مهندسی انتخابات برای تأثیر بر نتیجه انتخابات دست میزند.
- روشن است که رژیم، خواهان دادن نقش شکست خورده تضمینی به مسعود پزشکیان نیست. به این دلیل ساده که شورای نگهبان میتوانست براحتی وی را نیز رد صلاحیت بکند.
- تکرار برخی شعارهای اجباری مثل تعهد به مقدسات رژیم از سوی مسعود پزشکیان از مشترکات همه کاندیداها است. تفاوت کاندیداها را باید در جاهای دیگری جستجو کرد.
- اگر مسعود پزشکیان برنده این انتخابات بشود، محدودیتهای نظام و وجود یک گرایش نیرومند ایرانشهری در میان هردو جناح رژیم، شانس انجام اصلاحاتی در جهت رفع تبعیض از اقلیتها بسیار ناچیز خواهد بود.
- "اصلاح طلب" اتیکت هویتی بخشی از دولتمردان و سیاستمداران رژیم جمهوری اسلامی است که از بخشی از عقاید سیاسی قبلی برگشتهاند. سابقه افکار و اعمال بد این بزرگواران، ردیه "اصلاح طلب" بودن آنها نیست و برعکس یکی از دو شرط لازم برای کسب این اتیکت است. یعنی کسانی که صاحب افکار و اعمال غیردمکراتیک خاص رژیم فقاهتی ایران در بیوگرافی سیاسی خود نیستند، نمیتوانند، "اصلاح طلب" نامیده شوند.
- برای دست شستن ما از امید اصلاحات توسط هر کسی، کافی است که آن فرد از اعلام دموکراسی غربی به مثابه یگانه شیوه شناخته شده موفق در اداره کشور، امتناع کند. بخصوص مانیفستهایی چون "سیاست مستقل ملی" (آریامهری)، "راه رشد غیرسرمایهداری" (نسخه شوروی سابق برای کشورهایی مثل ایران) و نهج البلاغه مسعود پزشکیان، برای قطع امید از انجام هرگونه اصلاحات قابل اعتنا از سوی شخص مدعی کافی است. مسعود پزشکیان و هر کس دیگری اگر مدعی کشف جدید در شیوه اداره کشور نیستند، بایستی دموکراسی غربی را با صراحت و تمام و کمال و بدون اما و اگر، بدون متمم و تبصره برای ساخت نسخه "بومی"، پذیرفته باشند تا در عمل شانس موفقیت در اصلاحات و انداختن مسیر حرکت کشور در مسیر درست داشته باشند. از این نظر، مانیفست پزشکیان حتی التقاطی هم نیست و یکپارچه نهج البلاغه است.
تکرار نه گزاره فوق چیزی به فهم ما از کارکرد و ماهیت چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیست. باید با عزیمت از این "گزارههای ثابت" تحلیل از این انتخابات را شروع کرد و از جمله تأثیر نتایج آن بر تحولات سیاسی آتی در ایران بطور عام و آذربایجان بطور خاص را مورد دقت قرار داد.
میتوان از سران رژیمهای دیکتاتوری و توتالیتر انتظار داشت که خواسته یا ناخواسته بخصوص در دوران واماندگی این رژیمها از یافتن راهی به جلو، منشاء خدمات مثبتی در گذار به نظامی جدید باشند. نمونه ژنرال فرانکو، ژنرال پینوشه، اف و دکلرک و میخائیل گارباچوف، نشان دادهاند که راه خروج از بنبست میتواند از سوی عالیترین مسئولان دولتی این رژیمها گشوده شود. اما در هیچ موردی، مکانیسمها و شیوه حکومتداری دولتها، بر اساس ساز و کارهای تعبیه شده روتین خود، قادر به اصلاح خود نمیشوند. همه موارد اینچنین مثل چهار نمونه فوق، وقتی به افتادن سیر تحولات در مسیر درست کمک کردند که دیگر ساز قبلی را به شیوه قبلی نمیزدند. در شرایط متعارف، رئیس یک بانک هم در دادن تغییرات مطلوب خودش در نحوه کار بانک، اختیارات محدودی دارد. محدوده اختیارات مقام ریاست جمهوری در ایران اسلامی حکم فال گشوده را دارد. نباید بحث حول انتخابات پیش رو را به "غیب گویی" در مورد محدودیتهای رئیس جمهوری بعدی رژیم ولایی تقلیل داد.
ایجاد تغییر از بالا در مسیر حرکت رژیمهای دیکتاتوری، شبیه زلزله است که نه مردم قادرند زمان آنها را پیش بکشند و نه رژیمها قادر به پیشگویی زمان اتفاق آنها یا جلوگیری از وقوع آنها هستند.
منتظرین سقوط نظام
منتظرین ظهور امام زمان معتقدند که گسترش بیشاز حد ظلم و جور، پیش شرط مهم و نشانه ظهور عنقریب امام زمان است. به همین صورت در میان مخالفان رژیم فقاهتی حاکم ایران هم برخی، هرگونه تسهیل در دشواری زندگی مردم را به عنوان طولانیتر شدن عمر رژیم تعبیر میکنند. این تصور مبنای واقعی ندارد و رابطه مستقیمی مابین گسترش بیشاز حد ظم و جور حکومتی و راه افتادن جنبشهای مردمی یا دیگر تحولات منجر به سقوط رژیمهای جور و ظلم نیست. برعکس، گشایش در زندگی مردم میتواند عدالت، دموکراسی و آزادی را به لیست مطالبات مردم (بجای نان و مسکن) وارد کند. کشورهای بسیاری بعداز طی یک گذار موفق از فقر به غنای نسبی وارد فاز دمکراتیزاسیون شدهاند. اسپانیا، پرتقال، آفریقای جنوبی، کره جنوبی، شیلی و حتی کشورهای کمونیستی اروپای شرقی، در زمان شروع جنبشهای تغییر مثبت، مراحلی موفق از بازسازی تولید، نظم اجتماعی و رفاه نسبی را از سر گذرانیده بودند. لذا چنانچه هم پیروزی مسعود پزشکیان مسجل شود و در صورتی که فرضا او موفق به تغییراتی مثبت در شیوه اداره کشور و رفتار رژیم با شهروندان ایجاد شود، بازهم به معنی طولانیتر شدن عمر رژیم نخواهد بود.
مخالفت نژادپرستانه با پزشکیان
مسعود پزشکیان مثل علی خامنهای، منکر هویت ترکی خود نیست همانطور که این هر دو همیشه هویت کشوری ایرانی خود را برجسته میکنند که در این چنین رژیمهایی امری متدوال است.
رژیم جمهوری اسلامی در اولین ماههای بعداز انقلاب با دادن نقش میرغضب به چندتن از همکاران آذربایجانی خود، با رندی قصد داشت که آدمکشیهای ایدئولوژیک رژیم را به هویت زبانی این عمال خود مرتبط کند. کسانی مثل هادی غفاری، شیخ صادق خلخالی، میر حسین موسوی (دادستان قصاب تبریز) و شیخ عبدالکریم موسوی اردبیلی در ابتدای انقلاب مسئولیت اداره ماشین قتل مخالفان را از نظام انقلابی جدید دریافت کردند.
بعدها کسان دیگری نمایندگی تسخیری آذربایجان را از رژیم دریافت کردند تا با اشاره به آنها، مردم آذربایجان و دیگر ترکان ایران، براحتی از سوی دلقکهای رسمی و غیر رسمی رژیم مورد تمسخر در رسانههای رسمی و غیر رسمی قرار گیرند.
اینک عناصری چون حسین دهباشی و مجید تفرشی از به هم خوردن این تقسیم نقش و احاله نقش "پسر بد" The Bad Guys به آذربایجانیها در خشم هستند. آنان به این دلیل ساده مخالف مسعود پزشکیان هستند که دوست ندارند افرادی بجز هادی غفاریها یا نادر قاضی پورها در فضای رسمی و رسانهای کشور، آذربایجان را نمایندگی کنند.
مسئله مهم از نظر آذربایجان و ترکان ایران
به شرط عدم مداخله دولت برای مخدوش کردن جدی آرای مأخوذه، در هر نتیجه حاصل از انتخابات با توجه به شخصیت و مواضع مسعود پزشکیان، در صورتی که میزان آرای وی در آذربایجان و مناطق ترکنشین دیگر با بقیه کشور تفاوت جدی داشته باشد، وجود یک بلوک قدرت نسبتا آگاه و با رفتار انتخاباتی متشکل و سازمان یافته، در سطح کشوری تأیید خواهد شد. وجود چنین بلوک قدرتی با امکان سازمانیابی و اراده سیاسی و قدرتی برای نمایش این اراده، مسجل خواهد شد.
سناریوهای پیش رو
سناریوی باخت پزشکیان: در صورت باخت پزشکیان آتش جنبش انقلابی بعدی در کل کشور، تیزتر خواهد شد و آذربایجان برای رهبری آن جنبش، انگیزه قوی خواهد داشت. چنین باختی شبیه باخت تیراختور به اصفهان در فینال پرحاشیه لیگ برتر فوتبال ایران به یک خاطره جمعی و ملی آذربایجان بدل خواهد شد. در این صورت، آخرین باورکنندگان به انتخابات در نظام اسلامی حاکم، آخرین امیدهای خود به تغییر از طریق انتخابات را از دست خواهند داد و منتظر نوبت بعدی بازی خواهند شد که برخلاف نوبت فعلی نه در حوزههای رأی بلکه در خیابانها اجرا خواهد شد. امروز کسی دل خوشی از انقلاب اسلامی 1357 ندارد اما تعیین کننده بودن قیام 29 بهمن 1356 همانقدر که یک سناریویی وحشت برای حاکمان امروزی است، میتواند بعنوان مُدلی برای یک حرکت جدید در آذربایجان هم مطرح باشد.
اعتبار ترکان آذربایجان و بقیه ایران بعنوان یک بلوک سیاسی تأثیرگذار در سناریوی باخت
اگر پزشکیان به دلیل شرکت پایین آذربایجان و دیگر ترکان ایران در انتخابات شکست بخورد، ترکان آذربایجان و بقیه ایران بعنوان یک نیروی سیاسی غیرقابل پیشبینی و بیتفاوت به شعارها و سابقه کاندیداها و حتی یک بلوک سیاسی غیرمتحد، بنظر خواهد آمد.
سناریوی برد پزشکیان
موفقیت پزشکیان در انتخابات (دور اول یا دوم) با میزان بالای رأی از آذربایجان و دیگر مناطق ترک ایران به منزله اراده نیرومند آذربایجان برای تغییر مسالمتآمیز خواهد بود. در چنین صورتی هم پزشکیان میتواند با این پشتوانه سیاسی نیرومند، به گفتمانسازی در اشل ملی برای رفع تبعیض علیه آذربایجان بپردازد. همانطور که فوقا اشاره شد، نظام ظرفیت انجام اصلاحات به نفع مردم کل کشور و آذربایجان را ندارد. نتیجه ناتوانی نظام از انعطاف در برابر خواستههای حداقلی جامعه، شبیه "سناریوی باخت" فوق خواهد شد. یعنی اگر پزشکیان انتخاب شود اما قادر به اجرای شعارهای خود نباشد، انباشتگی نارضایتی در آذربایجان میتواند، این منطقه و ترکان دیگر مناطق ایران برای شرکت مؤثر در امواج آتی اعتراضات خیابانی، صاحب انگیزههای نیرومندی بکند.
اعتبار ترکان آذربایجان و بقیه ایران بعنوان یک بلوک سیاسی تأثیرگذار در سناریوی بُرد با آرای تعیین کننده ترکان
در صورت پیروزی پزشکیان با برخوردای از میزان آرای بالا و تعیین کننده ترکان آذربایجان و بقیه ایران، این نیرو، بعنوان یک بلوک سیاسی تأثیرگذار در مقیاس کشوری خود را تثبیت خواهد کرد و در همه بازیهای دوران پیش رو در تشکیل بلوکهای سیاسی متفاوت، این اعتبار به کمک نیروهای سیاسی آذربایجانی در داخل و خارج از کشور خواهد آمد.
خلاصه
خواه علیرغم شور و شوق ایجاد شده در طی کارزار انتخاباتی، پزشکیان شکست بخورد و خواه وی با نقش تعیین کننده حاصل از صندوقهای رأی در آذربایجان پیروز شود، انگیزه آذربایجان برای تغییر از طریق خیابان (در صورت شکست) از طریق کانالهای رسمی (در صورت پیروزی) و باز از طریق خیابان (در صورت برآورده نشدن مطالبات علیرغم پیروزی پزشکیان) دچار افزایش جدی خواهد شد.