تأسیس سلسلۀ پهلوی فصل نوینی را در تاریخ ایران رقم زد و تحولات بزرگی را موجب شد. یکی از بزرگترین دگرگونیها که تأثیر بسیاری بر جامعه گذاشت تکیه بر ملیگرایی افراطی بود که به شکل آریاگرایی خود را نشان داد. پیش از آن مذهب نقش اصلی را در ایجاد اتحاد میان اقوام ایران ایفا مینمود، ولی عواملی چند از جمله تقلید از اروپائیان (که آن زمان به شدت دچار ناسیونالیسم و نژادپرستی بودند) موجب اصل قرار دادن ملیگرایی در حکومت پهلوی شد.
جریان آریاگرایانۀ دورۀ پهلوی بسیاری از اقوام ساکن ایران را به دلیل شباهت زبانی و فرهنگی به سادگی آریایی قلمداد نمود، ولی آریایی دانستن ترکان ایرانی که زبانشان به کل متفاوت از فارسی است، نیازمند بهانهای دیگر بود. لذا حکومت پهلوی دست به دامان «سید احمد کسروی تبریزی» شد و او نظریه آذری را ابداع کرد که با استقبال شدید حکومت پهلوی و روشنفکران جامعه که اندیشههای نژادپرستانه داشتند، مواجه شد. بر اساس این نظریه زبان ترکی زبانی بیگانه و بدون ریشۀ تاریخی در ایران قلمداد گردید و نتیجتاً هویت ترکان ایرانی زیر سؤال رفت و بسیاری از حقوق اساسیشان پایمال شد.
نظریۀ کسروی دربارۀ زبانی فرضی است که پیش از ترکی در آذربایجان بدان تکلم میشد. این نظریه دارای ایرادات آشکار بسیاری است و دربارۀ آن بحثهای زیادی صورت گرفتهاست؛ اما مسئلۀ اصلی این است که به کمک این نظریه ترکان ایران، آذری نامیده شده و آریایی فرض شدند. البته آذری نامیدن ترکان ایران هم بر اساس واقعیات امروز و هم بر اساس تاریخ امری نادرست است و انکار هویتی محسوب میشود.
آذری نامیدن ترکان ایرانی امری کاملاً مغرضانه است که در راستای سیاستهای نژادپرستانۀ حکومت پهلوی رایج گردید و بهانهای برای سرکوب حقوق ترکان از جمله حق تحصیل به زبان مادری گردید و حالا پس از ۱۰۰سال انکار هویتی و آذری نامیدن ترکهای ایران، یک ترک به مقام ریاست جمهوری رسیده که با هر بهانهای ترک بودنش را فریاد میکند و بدینسان خواب نژادپرستان فارسگرا را آشفتهتر میسازد.