امیر هاشمی مقدم، دانشآموخته انسانشناسی و پژوهشگر فرهنگی، در یادداشتی تلگرامی در انتقاد به اظهارات پسر پروفسور محمود حسابی نوشت: ایرج حسابی مدعی است دلیل فتح نشدن قلعه بابک این است که نگهبانان این قلعه میتوانستند پرواز کرده و بر سر دشمنان تیر پرتاب کرده و سپس دوباره به قلعه باز گردند!
جلالخالق! کسی که دارد این سخنان عجیب و غریب که نه تنها در هیچ کتاب معتبر تاریخی، بلکه در هیچ قوطی عطاری هم یافت نمیشود بیان میکند، هیچ سر رشته و تخصصی در تاریخ ندارد. اما درباره هر موضوعی صحبت میکند.
شما در هیچ یک از منابع معتبر تاریخی (چه آنها که همچون طبری نزدیک به زمان سرخجامگان و بابک خرمدین بودند و چه متخصصان تاریخ سرخجامگان در دوره معاصر) چنین اراجیف و سخنان ناحسابی که از زبان آقای ایرج حسابی بیان میشود نمییابید.
شوربختانه ایشان استاد بیان ادعاهای عجیب و غریب است. فرزند پروفسور محمود حسابی است و با نگارش کتابی پر از دروغ و جعل واقعیت بهنام «استاد عشق» که متاسفانه بارها هم تجدید چاپ شد، تقریبا همه افتخارات و اقدامات مهم و مثبت یکصدسال اخیر را به نام پدرش سند زد. حالا هم همه باور کردهاند که مثلا بنیانگذار دانشگاه تهران پدر ایشان بوده. در حالیکه در منابع مرتبط و متقن درباره تاریخچه دانشگاه تهران، چنین نقشی برای پروفسور حسابی بیان نشده. یا آنکه پدرش را شخصیت اصلی ملی شدن صنعت نفت میداند و در این راه از تخریب تقیزاده، مکی و… هم ابایی ندارد.
این کتاب ظاهرا بر پایه گفتگوی میان او با پدرش (یعنی یک جور مصاحبه طولانی زندگینامهای) تدوین شده. اما نخست اینکه کسی نمیداند واقعا پروفسور حسابی چنین حرفهای ناحسابیای زده یا آنکه پسرش هر چه خواسته به نام سخنان پدر در این کتاب گنجانده. دوم اینکه چنانچه حتی پروفسور حسابی خودش هم چنین سخنانی گفته باشد، خلاف اسناد و واقعیات تاریخی است و ضمن احترام به جایگاه علمی ایشان، نمیتوان هر سخنی از وی را پذیرفت.
همچنین است افسانههایی که در این کتاب درباره نوع ارتباط (و نه اصل ارتباط) پدرش با انیشتین، یا درباره دسته چک سفید امضا درون کشوی میز و… آفریده که با ذات نظم و علم در دانشگاههای غربی ناهمخوان است.
پیشنهاد دوستانهام اینست که هر کلیپ یا نوشتاری که به نظرتان جالب آمد، پیش از اطمینان از صحت و درستیاش، با دیگران به اشتراک نگذارید و خودتان هم به سادگی آنرا نپذیرید.