از روز ١٩ مرداد ١٤٠٣ سريالى با عنوان "غربت" در پلاتفرم "نماوا" در فضاى مجازى به نمايش در آمده است. اين يك سريال درام و جنائى است كه شخصى به نام امير پوركيان نويسنده و كارگردان آن است وهم او مسوول پيامدهاى منفى و توهين آميز آن نسبت به مردم عرب است.
در اين سريال يك عرب معتاد اهوازى، دختر خودرا مجبور به صيغه شدن و هم خوابگى با چند تن ديگر مىكند. پوركيان در سريال خود دختر عرب را به عنوان "غربتى" يعنى كولى تصوير كرده است. و البته سريال ياد شده، ديالوگها و صحنههاى ديگرى دارد كه براى اهوازىها ناخوشايند و توهينآميز است. بىگمان كسى خواستار سانسور هيچ اثر ادبى يا هنرى نيست اما سريال غربت براى ملت ما، اثرى مسموم و تحقيرآميز است. لذا در ايرانى كه در اغلب رسانههاى مكتوب و تصويرىاش، وجود عرب را در ايران، ناديده مىگيرند يا به عربها توهين مىكنند و از هر سو و از هر نويسنده و شاعر و هنرمند و متفكر آن آواى ضديت با عرب به گوش مىرسد، يا در خيابانها و ورزشگاههاى پايتخت و ديگر شهرهايش آواى "مرگ بر عرب" يا دشنامهاى سخيف سر مىدهند، و اساسا در كشورى مثل ايران كه طبق دادههاى سازمان ملل در صدر كشورهاى نژادپرست به شمار مىرود، سريال غربت مىتواند بر موج عربستيزى بيفزايد. بىگمان اين اولين اثر ضدعربى نيست و آخرين آنها نخواهد بود. در ارديبهشت سال ٦٤ نيز "بختيارى" نامى مقالهاى در روزنامه اطلاعات نوشت و عربهاى اهواز را كولى قلمداد كرد كه با تظاهرات مردم اين شهر رو به رو شد و پس از كشته و زندانى شدن دهها تن از مردم به پايان رسيد. پور كيان شبيه همان نويسنده روزنامه اطلاعات است. هر دو در سرزمين و شهر عرب زندگى كرده و نان و نمك عربها را خورده اند اما نمكدان شكستهاند و البته حساب اينان از مردم بختيارى كه در قيام تشنگان عرب در تير ماه ١٤٠٠ با شعار "عرب بختيارى اتحاد اتحاد" به خيابان آمدهاند جداست. اين دو و همفكران آنان دست پرورده پانهاى ضد عرب هستند. شنيدهايم امير پوركيان از ملت عرب اهواز عذر خواسته است. اميدوارم اين عذرخواهى واقعى و نه مصلحتى و ناشى از ترس خشم ملت عرب نباشد كه البته مردم ما آن را مىپذيرند و به ديگر بدخواهان اين ملت مىگويند كه در آثار ادبى و هنرى خود از نژادپرستى بپرهيزند و به عربها و ديگر ملل ايران اهانت نكنند.